در این پژوهش، ماهیت انسان از منظر شیخ شهابالدین سهروردی، بنیانگذار حکمت اشراق، با رویکردی تحلیلی-تأملی مورد بررسی قرار گرفته است. سهروردی با تلفیق سنت فلسفی، عرفانی و وحیانی، انسان را موجودی نوری میداند که نفس او - به عنوان «نور اسفهبدی» - جوهر مجردی است حادث، نه قدیم. این نفس نوری، که از ملکوت اعلی نشأت گرفته، به صورت تدبیری (نه انطباقی) با بدن مرتبط میشود و به مثابه مدبری است که صیصیه (بدن) را تحت سیطره خویش دارد.وی با استناد به نظام نوری خود، رابطه نفس و بدن را نه به مثابه اتحاد یا حلول، بلکه به عنوان «علاقهای شوقی» تبیین میکند، مشابه جذبه مغناطیسی آهن به سوی آهنربا. او با ارائه براهین چهارگانه، حدوث نفس را اثبات مینماید و تجرد آن را از طریق سه استدلال کلیدی (تبدل اعضا، اشارۀ انانیّت «من»، و استحالۀ تحلل جوهری) به نحو متقنی تقریر میکند. در منظومه فکری سهروردی، استکمال نفس در گرو سیر نوری انسان از طریق ریاضت، انقطاع، و اشراقات عقلانی است تا به مراتب «عقل هیولانی»، «بالملکه»، «بالفعل»، و «مستفاد» ارتقا یابد. مرگ نیز نه انعدام، که انسلاخ نور اسفهبدی از ظلمات بدن و بازگشت به «شرق» حقیقی (عالم انوار قاهره) محسوب میشود. این دیدگاه، با تأکید بر بقای نفوس صالحان و حکیمان پس از مرگ، پیوندی ناگسستنی میان معرفتشناسی، متافیزیک نور، و سلوک عملی در حکمت اشراق برقرار میسازد.