Department of Islamic Philosophy and Wisdom, Faculty of Islamic Sciences and Research, Imam Khomeini International University (IKIU), Qazvin
10.22081/jti.2025.71729.1070
Abstract
چکیده
در این مقاله، آموزههای ویتگنشتاین درباره دو رهیافت واقعگرایی و ناواقعگرایی در پرتو فلسفه زبان او بررسی میشود. واقعگرایی بر این فرض استوار است که هر حکم زبانی، مستقل از آگاهی و معرفت بشر، یا صادق است یا کاذب؛ بر همین اساس، اصل دوارزشی، یعنی پذیرش تنها دو ارزش صدق و کذب، در مرکز این دیدگاه قرار دارد. در مقابل، ناواقعگرایی این اصل را رد میکند و مدعی است که صدق یا کذب احکام تنها در صورتی قابل تعیین است که شواهدی تجربی یا معرفتی در دست باشد و نمیتوان احکام را مستقل از ذهن و زبان ارزیابی کرد. ویتگنشتاین با نقد بنیادهای زبان و تمرکز بر کارکردهای آن در بافتهای گوناگون زندگی، هر دو دیدگاه را به چالش میکشد. او زبان را نه آینهای منفعل از واقعیت، بلکه عاملی سازنده میداند که واقعیت در بستر آن شکل میگیرد. در این مقاله، استدلالهای ویتگنشتاین علیه انگارهی واقعگرایی تبیین میشود و از تحلیلهای دامت درباره معنا و صدق، برای روشنسازی مبانی ضدواقعگرایانه در فلسفه زبان بهره گرفته خواهد شد.